به نام خداوند عشق و هستی
او همیشه بغضش رابالیوانی ازسکوت سر می کشید ،اما این باربالبخندی سرد اما امیدوار به من گفت:نمی دانم بهانه ها دلم را گرفته اند یا دلم بهانه هارا،دلم سفر می خواهد ،بی درنگ ادامه داد:
همسفرم می شوی؟
گزارش درمانی D.SAP در نمایندگی عمان سامانی
همسفر ,دلم ,بهانه ,عشق ,همسفرم ,درنگ ,،بی درنگ ,خواهد ،بی ,درنگ ادامه ,ادامه داد ,داد همسفرم
درباره این سایت